برای همیشه با من باش...

دلم برات تنگ شده بی وفا...

برای همیشه با من باش...

دلم برات تنگ شده بی وفا...

تا ته شکسته!!!

 

 

دیگر احتیاط لازم نیست!!! 


شکستنی ها شکست.....  

 

هرجور مایلید حمل کنید 

 

دلم را میگویم!! 

نمی بخشمت!

نمیدونم!!!  

دیگه قلبی واسم نمونده تا واسش بنویسم!!! 

سالها هم طول بکشه!! 

با بهونه تو پیر میشم! 

کاش کنارم بودی!!! همیشه تو لحظه های تنهای و بی کسی که خواستم کسی کنارم باشه نبودی!  

ببین با من چیکار کردی که داغون داغونم!!!
ولی تو ندیدی!! 

هیچیو ندیدی!! غرورت نذاشت چیزی رو ببینی!! 

هیچوقت اشکامو ندیدی!! 

دیگه تا برنگردی نمی بخشمت!!
مطمئن باش!!!
اینقدر خودمو میزنم!! اینقدر فکر خودکشی میاد تنو سرم!اینقدر داد میزنم تا از ترس آبروتم که شدی برگردی پیشم!!
میدونی دوستت دارم!

چگونه باز به ماتم نشست خانه ما؟

 

چگونه بازبه ماتم نشست خانه ما؟ 

هزار نفرین باد 

به دست های پلیدی که سنگ تفرقه افکند درمیان ما 

دوباره باتو نشستن دوباره ازادی؟ 

مگربه خواب ببینم شبی به این شادی... 

چقدر سخت میگذرد...

احساس من  

احساس ماهی غمگینی ست 

که در تنگ بلورش را بستند!!! 

و وسط دریا رهایش کردند...

کاش با من بمونی...

 

دل من باز گریست ! 

قلب من باز ترک خورد وشکست! 

باز هنگام سفر بود و من از چشمانت میخواندم 

که به آسانی از این شهر گذر خواهی کرد... 

و نخواهی فهمید... 

بی تو این باغ پراز پائیز است....