اگه یه روزی کسی بهت گفت:دوستت دارم؛
سعی نکن بهش بگی دوستش داری
اگه گفت:عاشقتم؛
سعی نکن عاشقش بشی..
اگه گفت: همه زندگیش توئی؛
سعی نکن همه زندگیش باشی !!!
چون یه روز میادو بهت میگه:
ازت متنفرم!!!
واونوقت تو دیگه نمی تونی سعی کنی
ازش متنفر بشی...
تمام شب کنار برج ها منتظر میمانم.
صندلی های شکسته از آن من نیستند!
اگر آهسته صدایت میزنم؛
نمیخواهم ستاره ها بریزند...
آخر سقفی ندارم که زیر آن با تو گریه کنم...
زندگی چیست؟
اگر خنده است چرا گریه می کنیم؟
اگر گریه است چرا خنده می کنیم؟!
اگر مرگ است چرا زندگی می کنیم؟!
اگر زندگی است چرا میمیریم؟
اگر عشق است چرا به آن نمی رسیم؟!
اگر عشق نیست چرا عاشقیم؟...
فلانی... میدانی؟!
میگویند رسم زندگی چنین است:
می آیند
می مانند
عادت میدهند
و میروند
و تو درخود میمانی...
راستی نگفتی؟! رسم تو نیز چنین است؟
مثل همه فلانی ها؟...
باورنمیکنی این روزها چقدر دلم گرفته
باور نمیکنی که خنده هایم چه بغض هایی رادر خود پنهان دارد
آری...من با دقایقم...بازندگیم لجبازی کرده ام!!
نازنینم!
غروب بارسنگین دلتنگی مرا هرشب به دوش میکشد!
سنگینی پلک هایم و نگاهی که دیدن راازیاد برده...
کورکورانه زیستن راخوب آموختم
توان نوشتن ندارم...
واژه هایم گردو غبار گرفته!
باور کن که باورت کردم...